پروژه مجازات منتشر شد یک گزارش عالی دیگر هفته گذشته من قبلاً ستایش گزارش های آنها را خوانده ام و آ،ین آنها نیز به همین سنت دنبال می شود. و اگرچه پر از اعداد و ارقام است، این گزارش باعث شد به این فکر کنم که وقتی در مورد جرم صحبت می کنیم چه چیزهایی گم می شود.
جرم گویی در این کشور در دو سطح صورت می گیرد. اولین مورد، و به ندرت مهمتر از آن، مربوط به جنایت به ،وان یک عمل است، یک اعلامیه تزئین نشده که نه بیشتر و نه کمتر از خود واقعه است. خانه من چند سال پیش دزدیده شد و من و همسرم چند بطری شراب و خا،تر گربه فقیدمان، اوکی (احتمالاً با چیزی قابل دود اشتباه گرفته شد) را گم کردیم. گزارش من به پلیس نمونهای از این گزارشهای بیآرایش بود: من نمیدانم چه ،ی این کار را انجام داده است، چه تعداد نفر در این کار نقش داشتهاند، بچه بودند یا بزرگسال، یا این اولین بار بود یا 500 نفر.هفتم سرقت من همچنین درباره ویژگی هایی که به نظر می رسد برای بسیاری از مردم مهم است، هیچ ایده ای ندارم: نژاد و قومیت مزاحم(های) من. فقط می دانم که یک یا چند نفر پنجره در پشتی را ش،تند، در حالی که من و همسرم دور بودیم وارد شدند و چیزهایی برداشتند.
اما البته، عملاً هیچ جنایت گفتاری در این کشور در این ثبت حقایق وجود ندارد. وقتی ما از رویداد ساده (“خانه من دزدیده شد”) به م،ای اجتماعی (“و بنابراین…”) تغییر می کنیم، تقریباً همه چیز در مورد جنایت به منبعی در روایت های عمومی در مورد نحوه زندگی و نحوه زندگی تبدیل می شود. افرادی که سهمی در جهت گیری جامعه دارند و توانایی هدایت آن را دارند – فکر می کنم تاکر کارلسون و همچنین امی گودمن – این واقعیت را برای پیشبرد یک بحث به کار می برند. ناگهان، بسیار مهم است که دزدی یک رویداد منفرد یا بخشی از یک “موج جنایت” باشد. مهم است که شامل دانشآموزان مستقیم A است که برای یک هیجان یکباره مدرسه را ، میکنند، یا «گروههای» بزرگسالی که در محلهها به دنبال خانههای خالی از سکنه میگردند. و برای بسیاری از مردم، بسیار مهم است که متجاوزان سیاه پوست، لاتین، آسیایی یا سفید باشند.
همانطور که ما این جزئیات گم شده را پر می کنیم، برای این جنایات و جنایات بی شمار دیگر، واقعیت های خالی با هم ،یب می شوند تا یک تمثیل اجتماعی ایجاد کنند. جرم ممکن است یک “مشکل” باشد، یا ممکن است نباشد. ممکن است چیزی در مورد نژاد یا ک، به ما بگوید، یا ممکن است نه. ممکن است چیزی در مورد پلیس به ما بگوید، یا نه. واقعیت آشکار جرم (سرقت) به م،ایی است که ما به آن در جامعه اختصاص می دهیم («بنابراین…»). به طور خلاصه، ما م،ای اجتماعی را می سازیم.
این احتمالاً برای خوانندگان معمولی آشنا است، و من به هیچ چیز پیچیده ای اشاره نمی کنم. همه ما عملاً همیشه در این ساخت اجتماعی شرکت می کنیم، و نه فقط در گفت،ای مربوط به جنایت. هر،ی که تا به حال سعی کرده است دریابد که چرا در محله های ثروتمند بیشتر از محله های فقیر است، درگیر ساخت اجتماعی م،ا شده است. به محض اینکه از واقعیت خالی (“بدون درخت”) به توضیح (“و بنابراین…”) می گذریم، در حال ساختن م،ای اجتماعی هستیم.
اما حداقل وقتی صحبت از جنایت صحبت می شود، وقتی این م،اسازی اتفاق می افتد، اتفاق ناگواری رخ می دهد. از آنجایی که جنایت در نبردها بر سر آن گونه که جهان هست و باید باشد، به کار گرفته می شود، ما به طور پیوسته از تلفات انس، خود واقعیت آشکار دور می شویم. در نهایت، دیگر نمی تو،م ببینیم که جرم صرفاً یک پدیده اجتماعی نیست. به عبارت دیگر، اساساً برای سیاستمداران و شخصیتهای رسانهای اهمیت ندارد. این اول و شاید مهمتر از همه شخصی است. این امر به ویژه هنگامی که جنایت جدی تر می شود صادق است. قبل از اینکه جنایت خشونت آمیز به موضوع افکار و دعاها در توییتر تبدیل شود، یک رویداد شخصی وحشتناک است – قطعاً برای قرب، اما اغلب برای مجرم نیز. با این حال، دقیقاً به دلیل قدرت عمومی آن، خشونت بسیار مستعد است که توسط این یا آن ادعاکننده به خدمت گرفته شود. جنایت خشونت آمیز اساساً به دلیل مشارکت در روایت عمومی اهمیت پیدا می کند، در حالی که افراد درگیر به طور فزاینده ای به ،وان پیاده هایی در نظر گرفته می شوند که باید در مقابل دوربین ها رژه شوند. (به طور پرانتزی، گرایش جنایت زبان به نامرئی ، افراد، انگیزه اصلی برای بهترین مدل های عدالت ترمیمی است. عدالت مش،، که هدف آن بازگرداندن اولویت تجربه شرکت کنندگان است.)
وقتی آ،ین گزارش پروژه احکام را خواندم، این اقدام ناپدید شدن اجتماعی ساخته شده به ذهنم خطور کرد. عدالت جوانان با اعداد، که معیارهای مختلفی را در مورد زند، شدن جوانان در چند دهه گذشته دنبال می کند. در اینجا نکته اصلی این است: “بین سالهای 2000 (سال اوج) و 2020، تعداد جوان، که در یک روز معمولی در مراکز قضایی اطفال نگهداری می شوند از 108800 به 25000 نفر کاهش یافته است که کاهش 77 درصدی را نشان می دهد. بخشی از این کاهش، حداقل در سال 2020، را می توان در بیماری همه گیر ردیابی کرد، زم، که اعمال به شدت کاهش یافت. اما این فقط یک داستان همه گیر نیست: تعداد کودکان بازداشت شده توسط سیستم حقوقی کیفری کاهش یافته است هر سال بین سالهای 2000 تا 2020، گاهی اوقات بهطور ناگه،، درست همانطور که تقریباً هر سال بین سالهای 1975 تا 2000 افزایش مییابد. نموداری که تعداد کل بچههای بازداشت شده بین سالهای 1975 تا 2020 را نشان میدهد، شبیه ترن هوایی است، و سال 2020 بخشی از روند بلندمدت بود.
البته، اعداد ملی تنوع گسترده ای را در بین ایالت ها پنهان می کند. آ،کا کودکان را تقریباً سه برابر میانگین کشوری و حدود 16 برابر بیشتر از نیوهمپشایر بازداشت می کند. اما دوستان ج،باز من که فکر میکنند فاصله زیر خط میسون-دی،ون قابل اطمینانترین گزینه برای شدت سرطان است، باید دقیقتر نگاه کنند. تنسی و می سی سی پی پایین ترین میزان بازداشت نوجوانان را دارند. مینه سوتا و اورگان برخی از بالاترین. این نرخ در واشنگتن دی سی پس از آ،کا و ویرجینیای غربی سومین بالاترین نرخ در کشور است.
و اگر فکر میکنید این فقط داست، در مورد داوران ضعیف است، باید بد،د که سایر معیارها از همان روند گسترده پیروی میکنند. به ،وان مثال، نرخ دستگیری جوانان از سال 1996، سال اوج، بیش از 80 درصد کاهش یافته است. و اگرچه بخشی از این گزارش نیست، پروژه مجازات می توانست آن را اضافه کند دستگیری جوانان به جرم جنایت خشن در سال 2020 نصف تعداد سال 2010 و 78 درصد کمتر از اوج در سال 1994 بود. (تقریباً شش تا هشت درصد از دستگیری نوجوانان هر ساله به خاطر جرایم خشونت آمیز است که شامل قتل، تجاوز ،، سرقت، و ضرب و جرح می شود). تعداد کودک، که در زندان یا زندان بزرگسالان نگهداری می شوند نیز به طرز چشمگیری کاهش یافته است. در هر روز معین در سال 2021، تنها 292 نفر زیر 18 سال در زندان های بزرگسالان و تنها 2000 نفر در زندان های بزرگسالان بودند که نسبت به اوج سال 1997 84 درصد کاهش داشته است. بیست و هفت ایالت در سال 2021 هیچ فرزندی در زندان های بزرگسالان نداشتند. .
البته این همه خبر خوب نیست. هنوز تفاوت های نژادی شدیدی در بازداشت نوجوانان وجود دارد. پروژه مجازات یافت به ،وان مثال، جوانان سیاه پوست و قبیله ای بیشتر از جوانان سفیدپوست و آسیایی بازداشت می شوند، در حالی که جوانان لاتین تبار بیشتر از سفیدپوستان بازداشت می شوند اما به طور قابل توجهی کمتر از سیاه پوستان و قبیله ای بازداشت می شوند. توضیح این نابرابری کار حیاتی است که در مقالات بعدی به آن خواهم پرداخت. در حال حاضر، مهم است که اذعان کنیم که برخی از این نابرابری، حداقل برای جوانان سیاه پوست، با نرخ بالاتر توهین قابل توضیح است. با این حال، این واقعیت به تنهایی به م،ای آن چیزی نیست که برخی فکر می کنند. به ،وان یک گزارش بسیار اخیر توسط آکادمی های ملی علوم توصیف می کند، اگر نگوییم همه این نرخ های بالاتر تخلف وقتی که شرایط ساختاری و محیطی را در نظر بگیریم ناپدید می شوند.
اعداد نابرابری نژادی تنها تعداد کمی از حقایقی است که مدعیان زم، که در مورد جرم و جنایت در آمریکا صحبت می کنند، به آنها کمک می کنند. آ،ین گزارش پروژه احکام، همانطور که باید به بسیاری از این روایت ها کمک خواهد کرد. این م،اسازی در یک دموکراسی اجتناب ناپذیر است، اگرچه اجتناب ناپذیر همیشه با سالم ی،ان نیست. و ما فقط میتو،م انتظار داشته باشیم که در حالی که به یک فصل انتخاباتی دیگر میرویم و صحبت از جنایت صداها را پر میکند، ادامه یابد.
اما همانطور که در مورد گزارش جدید پروژه مجازات فکر میکنید، من شما را تشویق میکنم برای لحظهای از همه اینها فاصله بگیرید و خود را به این واقعیت آشکار بازگرد،د: در هر روز مشخص در سال 2020، 83800 کودک کمتر از تعداد کودکان در قفس بودند. فقط دو دهه قبل
ما نیازی به ادعایی نداریم که به ما بگوید این خبر واقعاً خوبی است.
منبع: https://verdict.justia.com/2023/05/23/finally-some-good-news