این هفته چند تحول مهم را به همراه داشت مور در مقابل هارپر، پرونده معلق دادگاه عالی که شامل تفسیر به اصطلاح “مقانون ،ت مستقل” از مواد اول و دوم قانون اساسی (ISL) است. (برای پیشینه در مورد اینکه موضوع ISL چیست و چرا اهمیت دارد، ببینید اینجا.)
اول، مور احزاب روز چهارشنبه نامه ای را به دیوان عالی ارسال ،د که در آن به طور رسمی به قضات در مورد حکم جمعه گذشته دادگاه عالی کارولینای شمالی (که در آ،ین ستون من، با همکاری جیسون مازون در اینجا به تفصیل بحث شد) هشدار داده شد و پیشنهاد ،د که “تکمیل توضیحات تکمیلی را ارسال کنند. در مورد اثر [that] تصمیم گیری در مورد [the U.S. Supreme] صلاحیت دادگاه در صورتی که دادگاه بخواهد. و همین دیروز اوا، بعد از ظهر، دادگاه آن پیشنهاد را پذیرفت و از طرفین (و همچنین از وکیل کل) خواست تا جلسه توجیهی تکمیلی را که قرار است پنج شنبه آینده برگزار شود، در مورد تأثیر اقدام هفته گذشته دادگاه عالی کارولینای شمالی بر عالیه ایالات متحده تشکیل دهند. صلاحیت دادگاه
درخواست برای توجیه تکمیلی خوب است. این نشان می دهد که ا،ریت دیوان ممکن است به وضوح تصمیم خود را در مورد این موضوع اتخاذ نکرده باشند مور بحث برانگیز است اما همانطور که جیسون و من اشاره کردیم، توضیحات تکمیلی (و بررسی دادگاه در مورد آن جلسه توجیهی) زمان ارزشمندی را می طلبد. و اگر دادگاه میکند در نهایت به این نتیجه می رسید (به اشتباه، از نقطه نظر ما) که مور در واقع بحث برانگیز است، پس این زمان صرف شده برای جلسه توجیهی و مشورت ممکن است حل و فصل موضوع ISL را برای دادگاه – که قضات به آن نیاز دارند – پیش از چرخه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بسیار دشوارتر کند. به همین دلیل است که من و جیسون از دادگاه خواستیم که فوراً در مورد پرونده ای از اوهایو تجدید نظر کند.هافمن در مقابل نیمن (که درخواست گواهی آن در حال حاضر در انتظار است) – که همچنین سوالات اصلی ISL را مطرح می کند. به این ترتیب، توجیهی در هافمن می تواند به سرعت پیش برود و دادگاه می تواند (در صورت نیاز) از آن استفاده کند هافمن به ،وان وسیله ای برای حل ISL قبل از شکرگزاری. (این رویکرد «گزینه های خود را باز نگه دارید» از نقطه نظر دادگاه هیچ نقطه ضعفی ندارد—ی،ی دادگاه با اعطای مجوز بدتر نخواهد بود. هافمن اکنون – از زمان هافمن بسته به اینکه چه اتفاقی میافتد، همیشه میتوان بدون نظر از کار برکنار یا تخلیه و بازپسگرفت مور و بسته به اینکه آیا هافمن خود دارای اشکالات قابل توجیه است که بررسی آنها به زمان نیاز دارد)
درخواست این هفته برای اطلاع رس،، مسیر اقدام پیشنهادی ما را معقول تر می کند.
در همین حال، ما همچنین اطلاعات ناشناختهای را دریافت کردیم مور این هفته ما را به بیش از بیست سال پیش می برد، به سال 2000 بوش در برابر گور (B v. G) مورد، که در آن نظر موافق رئیس دادگستری ویلیام رنکوئیست (به همراه قاضی آنتونین اسکالیا و کلارنس توماس) با عجله بذرهایی را کاشت که تبدیل به علف هرزی شد که نظریه مدرن ISL است. گزارشگر دیوان عالی، جوآن بیسکوپیچ، در سی ان ان نیز روز چهارشنبه در مورد اسناد تازه منتشر شده در این باره گزارش داد B v. G از پروندههای قاضی سابق (و اکنون متوفی) جان پل استیونز، از جمله یادداشتی چهار صفحهای پیش از بحث شفاهی که قاضی ساندرا دی اوکانر بین همه همکارانش توزیع کرده بود، و رویکرد ترجیحی قاضی اوکانر را برای حل و فصل مشکلات ارائه میکرد. اختلاف نظر. بیسکوپیک میگوید این یادداشت «چارچوب اولیهای را ارائه کرد که نتیجه مناقشه را هدایت کرد» و نظرات قاضی اوکانر (همراه با قاضی آنتونی کندی) «در نهایت مجبور شد [Chief Justice William] Rehnquist به رها ، [Rehnquist’s] تلاش برای نگارش نظر اصلی با فشار دادن مرز [ISL] نگاهی به اصول انتخابات فدرال.» یادداشت جاستیس اوکانر واقعاً بسیار جالب است، اما نه کاملاً به دلایلی که بیسکوپیچ می گوید. در واقع، بیسکوپیچ پیشنهاد می کند که این یادداشت مبنایی برای امضای بدون امضا (یا «توسط دادگاه“) نظر (ظاهراً در ابتدا توسط قاضی کندی تهیه شده بود) برای پنج قاضی جمهوری خواه که شامل B v. G ا،ریتی که بر بند حفاظت برابر 14 تکیه داشتندهفتم اصلاحیه-به جای ISL– در رد آنچه دادگاه عالی فلوریدا از طریق بازشماری انتخابات ریاست جمهوری دستور داده بود. در واقع، همانطور که دیگران (مانند درک مو،) قبلاً دیروز اشاره ،د، یادداشت جاستیس اوکانر این بود همه ISL – حتی از «حفاظت برابر» به ،وان یک مبنای قانونی نام نبرد، حتی با انتقاد از استاندارد نبودن دستورات دادگاه عالی فلوریدا، چیزی که توسط دادگاه نظر به ،وان یک مشکل حفاظت برابر توصیف می شود. (همه انتقاداتی که قاضی اوکانر در مورد دادگاه عالی فلوریدا وارد کرد، فقط برای نشان دادن این بود که دادگاه های فلوریدا به طور غیرمجاز به قانونگذار فلوریدا بی احترامی می کنند، ایده ای که ISL محور است و نه یک حمایت برابر.) نه تنها. به ظاهر یادداشت اوکانر بود نه اساس توسط دادگاه، این یادداشت اساساً اولین پیش نویس چیزی بود که به موافقت ISL رئیس دیوان عالی Rehnquist تبدیل می شد. چندین پاراگراف در یادداشت اوکانر کلمه به کلمه از یادداشت برداشته شد و با موافقت رئیس قاضی رنکویست (شاید در ت، برای جلب نظر قاضی اوکانر برای پیوستن به نظری که سخنان خودش را نشان میداد) وارد شد.
پس معلوم می شود که داستان واقعی این نیست که یادداشت قاضی اوکانر چگونه نظر ا،ریت را شکل داده است (تمرکز بیسکوپیچ)، بلکه این است که چگونه و چرا قاضی اوکانر یادداشت خود را که متمرکز بر ISL بود رها کرد و از پیوستن به همفکری قاضی رنکویست امتناع کرد. که آن را آدمخوار کرد (در این رابطه، قاضی اوکانر در B v. G به نظر می رسد مقصر آنچه که دابز دادگاه انتقاد کرد رو در مقابل وید برای—تصمیم گیری در مورد چیزی خلاف قانون اساسی است، اما اهمیتی نمی دهد که کدام ماده(های) قانون اساسی کار را انجام می دهد.) و اینجاست که به نظر می رسد نقش قاضی کندی اهمیت زیادی پیدا کند. اگرچه او در ابتدا یادداشت جاستیس اوکانر را ستایش کرد – و جاستیس کندی فردی مهربان و محترم است که هر زمان که بتواند از کار قضات همکار (و همنوعانش) تمجید می کند – قاضی کندی در بحث شفاهی در B v. G مخالفت خود را با هسته ISL ابراز کرد – که مجالس مقننه ایالتی منتخب از قو،ن اساسی ایالتی آزاد شدند که همان مجالس قانونگذاری را به موجب چیزی در قانون اساسی فدرال ایجاد ،د. قاضی کندی به درستی پیشنهاد کرد که با اصول حکومت جمهوری خواه که قانون اساسی به طور متنی به آن متعهد است، سازگاری ندارد.
چیزی که ما هنوز نمی د،م، و آموختن آن بسیار جذاب است، دقیقاً این است که چگونه قاضی کندی ظاهراً توانست قاضی اوکانر را متقاعد کند که ISL از نظر قانون اساسی درست نیست و او را متقاعد کند که بخشی از توسط دادگاه اما رای خود را از موافقت خودداری کند.
چرا مهم است که قهرمان واقعی این داستان جاستیس اوکانر نیست بلکه جاستیس کندی است؟ برای شروع، درست ، تاریخ – همانطور که یک دادگاه اصیل گرا اولین ،ی است که می گوید – چیزی ارزشمند به خاطر خودش است. اما شاید مهمتر از آن، کنار گذاشتن قاضی اوکانر (ظاهراً با تشویق قاضی کندی) از ISL به ما نشان می دهد که هرگز ا،ریت قضات در آن زمان وجود نداشتند. B v. G چه ،ی ISL را پذیرفت. در واقع، افشای سند بیسکوپیچ شواهدی است مبنی بر اینکه تصمیمی آگاهانه توسط شش قاضی وجود داشته است نه پذیرش ISL (به رغم معاشقه های جاستیس اوکانر با این نظریه)، و اینکه بوش در مقابل پالم بیچ بوش هیئت تصمیم یک هفته قبل B v. G (و که حاوی برخی از زبان های ISL گسترده است) باید از کلمه خود استفاده کرد زم، که دادگاه گفت: “کاهش[ing] در این زمان برای بررسی [any] سؤالات فدرال وجود دارد.»
تغییر نظر ظاهری قاضی اوکانر نه تنها تأیید می کند که نظریه ISL هرگز بر ا،ر قضات در پرونده ای که ISL بر نتیجه تأثیر می گذارد فرمان نمی دهد، بلکه به توضیح تنها پرونده بزرگ ISL که دادگاه از آن زمان تاکنون تصمیم گرفته است کمک می کند. B v. G– سال 2015 حکم می کند حمایت، در برابر چالش ISL، ایجاد کمیسیون مستقل آریزونا. نقش اصلی قاضی کندی در B v. G داستان به توضیح اینکه چرا قاضی کندی تنها قاضی محافظه کار خواهد بود که به انکار واضح و قاطع قاضی روت بادر گینزبورگ می پیوندد (انکار که از آن زمان توسط سیل تحقیقات اصیل گرا از جمله این حمایت شده است) کمک می کند. قطعه) ISL در حکم اساسی آریزونا در سال 2015، حکمی که ظاهراً چهار سال بعد توسط کل دادگاه پذیرفته شد. روچو علیه علت مش،. قاضی کندی در تمام مدت نادرستی ISL را دیده بود. و همانطور که در مورد بسیاری (البته نه همه) از غرایز اصلی قانون اساسی قاضی کندی صادق است، غریزه او علیه داعش کاملاً مرده بود.
منبع: https://verdict.justia.com/2023/05/05/more-developments-in